هرگز وقت زیادی صرف فکر کردن به نحوه مردنم نکرده بودم،اگرچه در چند ماه گذشته دلیل کافی برای انجام اینکار داشتم،اما حتی اگر این فرصت هم میبود،هرگز نمیتوانستم چیزی شبیه به این را تصور کنم.
بی آنکه نفس بکشم به چشمان سیاه شکارچی در آن سوی اتاق خیره شدم او هم با حالت خوشایندی مرا می نگریست!
بدون شک این بهترین راه برای مردن بود،مردن به جای کسی که عاشقانه دوستش میداشتم .حتی میتوان گفت با شکوه چون مرگ بی ثمری نبود.
آلبوم تصویر فانتزی